آیا زنان مدیران بهتری در مقایسه با مردان هستند؟
40 سال تحقیق اثبات کرده است که زنان در مقایسه با مردان مدیران بهتری هستند.
طبق گزارش Gallup از تحقیقاتی که در طول چهار دهه بر روی پاسخهای 27 میلیون کارمند انجام شده است، این طور تحلیل میشود که مدیران خانم نسبت به مدیران آقا در زمینه ایجاد انگیزه در کارمندان خود، پیشی گرفتهاند. بر اساس تعریف این گزارش، کارمندان با انگیزه افرادی هستند که سختکوش هستند و در مورد کاری که انجام میدهند اشتیاق فراوانی دارند و به محل کارشان متعهد هستند. طبق شواهد تجربی روزانه، این مطالعه نشان میدهد اگر مدیر شما خانم باشد، پاسخ شما به این جملهها مثبت خواهد بود:
• شخصی در محل کار وجود دارد که من را در جهت پیشرفت تشویق میکند.
• در شش ماه اخیر، فردی درباره پیشرفت شغلیام با من صحبت کرده است.
• در هفت روز گذشته، به کار خوب من توجه شده یا از من قدردانی شده است.
چرا این مسائل از اهمیت بالایی برخوردارند؟ دلیل اصلی این مسئله این است که بر اساس گزارشها 87 درصد کارمندان در سراسر جهان در محل کار خود مورد بیتوجهی قرار میگیرند. در حالی که، شرکت هایی که کارمندان خود را تشویق و ترغیب میکنند 147 درصد نسبت به رقبای خود عملکرد بهتری نشان دادهاند.
در این بخش به 4 فاکتوری که موجب افزایش بهرهوری و بهبود عملکرد کارمندان میشود اشاره خواهیم کرد؛ همین عوامل سبب برتری مدیران خانم نسبت به مدیران آقا میشود.
1.تعیین انتظارات پایه
یکی از سریعترین راهها برای کاهش بهرهوری و ایجاد سردرگمی، گنگ بودن سطح انتظارات است. مشخصه اصلی کارمند با انگیزه، مالکیت نقش فردی خود است و در دست گرفتن کنترل اوضاع، بدون تعیین مسئولیتهای اولیه، کار بسیار دشواری است. برای این که مطمئن شوید موقعیت شغلی کارمند شما برای او واضح و مشخص است، موارد زیر را در محیط کار خود انجام دهید:
• شرح شغلی برای کارمندان خود مشخص کنید و در مورد حوزههایی که دارای اهمیت هستند، صحبت کنید.
• تاثیرات جانبی مثبت و منفی عملکرد کارمندتان را به شیوهای دوستانه برای او شرح دهید.
• هر کسی دوست دارد بداند چگونه مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. بنابر این، معیارهای عملکرد و استانداردهای رفتاری مشخصی تعیین کنید.
• حوزه اختیارات کارمند خود را مشخص کنید.
2. ایجاد روابط مثبت
مدیران بزرگ درک میکنند که تعهد کاری از طریق ایجاد روابط معنادار به دست میآید. چه چیزی رابطه معنادار تلقی میشود؟ در اینجا به چند ویژگی آن اشاره میکنیم.
• ایجاد حس اعتماد
اگر بخواهیم برای رابطه خوب معیاری مشخص کنیم، قطعا حس اعتماد، بهترین گزینه خواهد بود. ایجاد حس اعتماد در کارمندان موجب میشود آنها در کار خود باصداقت و شفاف باشند. ایجاد اعتماد و صداقت داشتن با کارمندان سبب میشود تمرکز و تمام انرژی آنها فقط بر روی بهبود عملکردشان باشد.
• احترام متقابل
شما نمیتواند بدون این که احترام دیگران را نگه دارید، از آنها انتظار احترام داشته باشید. ما باید برای عقاید، افکار و نظرات دیگران ارزش قائل شویم، در این صورت، خیلی راحت تر میتوانیم راه حل مشکلات را پیدا کنیم. احترام متقابل موجب میشود کارمندان شما به راحتی در جهت دیدگاهها و هدف شما و سازمان گام بردارند. هیچکس از فردی که برایش احترامی قائل نیست، الگوبرداری و پیروی نمیکند.
• خودآگاهی
ما باید در مقابل اعمال، احساسات یا عدم احساس و تاثیری که بر روی اطرافیان خود میگذاریم، احساس مسئولیت کنیم. کارمندان شما حاصل محیطی هستند که در آن قرار میگیرند. حواستان به محیطی که ایجاد میکنید، باشد.
• از تفاوتهای فردی استقبال کنید.
افرادی که ارتباطات خوبی دارند، کسانی هستند که نه تنها تفاوتهای فردی را میپذیرند، بلکه از آن استقبال هم میکنند. به طور مثال، هنگامی که دوستان و همکاران نظرات متفاوتی با شما دارند، شما باید به حرف های آنها هم توجه کنید و در تصمیم گیریها، دیدگاه های آنان را نیز در نظر بگیرید.
• تعامل
همانطور که همه میدانیم، هر چه بیشتر با کارمندان تعامل داشته باشیم، ارتباطات ما با یکدیگر قدرتمند تر خواهد شد.
3. محیط کاری مثبت برای اعضای تیم ایجاد کنید.
این روزها ما آن قدر غرق در اتوماسیون و سیستمی کردن کارهایمان هستیم که برای تصمیمگیری فقط به جمعآوری دادهها و نتایج کمی اکتفا میکنیم. اشتباه نکنید، وجود دادهها و اطلاعات ضروری هستند اما آن را جایگزین نقش رهبر نکنید.
متاسفانه، افراط در اندازهگیری بهرهوری باعث به وجود آمدن روشهای مدیریتی مکانیکی شده است. خبر جدید این است که کارمندان در محیطهای استاندارد موفق نخواهند شد. کارمندان ما ذاتا با یکدیگر تفاوت دارند. اجبار کردن آنها برای انجام کارها، خلاقیت را در آنان از بین میبرد و نقش مدیران را نیز محدود میکند. به جای آن، سیستم انسانی ایجاد کنید و از طریق هماهنگی اعضای تیم، احترام و اهمیت دادن به رفاه کارمندان، به این سیستم شخصیت ببخشید. در نهایت خواهید دید که این شرایط انسانی چگونه بر عملکرد کارمندان شما تاثیرگذار خواهد بود.
4. فراهم کردن فرصتهای پیشرفت شغلی برای کارمندان.
حس درجا زدن و عدم پیشرفت خوشایند هیچ فردی نیست. به کارمندان خود کمک کنید تا از طریق سرمایهگذاری در مسیر پیشرفت شغلی خود، خودشان را به چالش بکشند. اگر شما این کار را انجام ندهید، دیگران خواهند کرد.
تشویق و ترغیب کارمندان از واژههایی ممکن است به نظر بیاید که واحد منابع انسانی شرکتها میخواهند از طریق آن وظایف اضافی بر دوش مدیران بگذارند. اما مطالعات نشان داده است، هر چه میزان تشویق کارمندان بیشتر باشد، علمکرد تیمها در سازمان بهبود یافته و بهرهوری افزایش مییابد.